به معنای واقعی کلمه، واقعاً، در واقع، حقیقتاً، در حقیقت، بهراستی، الحق
They are truly happy together.
آنها واقعاً در کنار هم خوشحال هستند.
This book is truly inspiring and thought-provoking.
این کتاب واقعاً الهامبخش و تأملبرانگیز است.
He truly believes in the power of kindness.
او به معنای واقعی کلمه به قدرت مهربانی باور دارد.
They are truly grateful for the support they received.
آنها حقیقتاً از حمایتی که دریافت کردند، سپاسگزار هستند.
Your mother's meal was truly delicious.
غذای مادرت بهراستی خوشمزه بود.
صمیمانه، خالصانه، صادقانه، از صمیم قلب، با خلوص نیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I truly appreciate your help with the project.
من از کمک شما در پروژه، صمیمانه قدردانم.
He truly believes in the power of education.
او از صمیم قلب به قدرت آموزش اعتقاد دارد.
She truly cares about her friends' well-being.
او با خلوص نیت به رفاه دوستانش اهمیت میدهد.
We truly value your input in this project.
ما صمیمانه برای نظرات شما در این پروژه ارزش قائل هستیم.
دقیقاً، کاملاً، عیناً، درست، بهدرستی
The painting is truly representative of the Iranian artist's style.
این نقاشی دقیقاً نمایندهی سبک این هنرمند ایرانی است.
His explanation was not truly clear, leaving many questions unanswered.
توضیحات او کاملاً شفاف نبود و بسیاری از سؤالات را بیپاسخ گذاشت.
واقعاً، قطعاً، یقیناً، بهطور قطع، به قطعویقین، بدون شک، بدون تردید
He is truly dedicated to his work.
او واقعاً به کار خود متعهد است.
They are truly committed to making a difference in their community.
بدون تردید، آنها متعهد به ایجاد تغییر در جامعهی خود هستند.
(در انتهای نامهها و مکاتبات) با احترام، ارادتمند شما، مخلص شما
Yours truly, Bahram.
ارادتمند شما، بهرام.
Very truly yours, Yousef Mohammadzadeh.
با نهایت احترام، یوسف محمدزاده.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «truly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/truly