سومشخص مفرد:
dislocatesوجه وصفی حال:
dislocating(استخوان در مفصل) از جا دررفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a dislocated hip
لگن از جا دررفته
The jaw is not broken, just dislocated.
فک نشکسته است؛ فقط از جا دررفته است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dislocated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dislocated