فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disengaged

American: ˌdɪsɪnˈɡeɪdʒd British: ˌdɪsɪnˈɡeɪdʒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    disengages
  • وجه وصفی حال:

    disengaging

معنی‌ها

  • adjective
    (گیره و قلاب و چفت و غیره) رها، آزاد، ول، باز، نامتصل، جدا
  • adjective
    (دندهی اتومبیل و غیره) خلاص
  • adjective
    فارغ (از گرفتاری یا وعدهی ملاقات)، آزاد، فارغالبال
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disengaged

  1. adjective detached
    Synonyms: unattached, disjoined, unengaged, free, separated

ارجاع به لغت disengaged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disengaged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disengaged

لغات نزدیک disengaged

پیشنهاد بهبود معانی