فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Disengagement

ˌdɪsənˈɡeɪdʒmənt ˌdɪsɪnˈɡeɪdʒmənt

معنی و نمونه‌جمله

noun

رهایی از قید یا تعهد، متارکه روابط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the disengagement of two armored battalions

قطع تماس دو گردان زرهی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disengagement

  1. noun rest
    Synonyms:
    ease leisure liberty
  1. noun detachment
    Synonyms:
    separation disconnection withdrawal severance uncoupling fallback withdrawment pullout disentanglement

ارجاع به لغت disengagement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disengagement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disengagement

لغات نزدیک disengagement

پیشنهاد بهبود معانی