۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Disengagement

ˌdɪsənˈɡeɪdʒmənt ˌdɪsɪnˈɡeɪdʒmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
رهایی از قید یا تعهد، متارکه روابط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the disengagement of two armored battalions
- قطع تماس دو گردان زرهی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disengagement

  1. noun rest
    Synonyms:
    ease leisure liberty
  1. noun detachment
    Synonyms:
    separation disconnection withdrawal severance uncoupling fallback withdrawment pullout disentanglement

ارجاع به لغت disengagement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disengagement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disengagement

لغات نزدیک disengagement

پیشنهاد بهبود معانی