شکل جمع:
leisuresوقت آزاد، وقت فراغت، زمان آسودگی (که انسان مجبور به انجام کاری نیست و میتواند به دلخواه وقت خود را بگذراند)، وقت آسایش، آسودگی، فرصت، مجال، وقت کافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He spends his leisure painting.
او اوقات فراغت خود را به نقاشی میگذراند.
I don't have enough leisure (time) to go to the movies.
من آنقدر وقت آزاد ندارم که به سینما بروم.
leisure activities
فعالیتهای اوقات فراغت
leisure wear
جامههای راحت
the leisure class
طبقهی مرفه
1- دارای وقت آزاد، فارغالبال، ماژدار، در آسایش 2- بدون عجله، سر فرصت، در موقع مناسب
هنگامی که شخص فرصت کافی دارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leisure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leisure