آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Vacation

veɪˈkeɪʃn vəˈkeɪʃn

گذشته‌ی ساده:

vacationed

شکل سوم:

vacationed

سوم‌شخص مفرد:

vacations

وجه وصفی حال:

vacationing

شکل جمع:

vacations

معنی vacation | جمله با vacation

noun countable uncountable A1

تعطیل، فرویش (فرویشان) بیکاری، مرخصی، مهلت، آسودگی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده
noun countable

سفر تعطیلی (تعطیلات)، فراغت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to be on vacation

در تعطیلات بودن

We saw many vacationing Japanese.

ژاپنی‌های فراوانی را که در تعطیلات بودند دیدیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to vacation in Shiraz

تعطیلات خود را در شیراز گذراندن

verb - intransitive

مرخصی گرفتن، به تعطیل رفتن، تعطیلات خود را گذراندن، مرخصی رفتن، فرویش گذراندن

We are allowed to take two weeks of vacation with pay annually.

ما مجاز هستیم که هرسال دو هفته مرخصی با حقوق بگیریم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vacation

  1. noun planned time spent not working
    Antonyms:

سوال‌های رایج vacation

گذشته‌ی ساده vacation چی میشه؟

گذشته‌ی ساده vacation در زبان انگلیسی vacationed است.

شکل سوم vacation چی میشه؟

شکل سوم vacation در زبان انگلیسی vacationed است.

شکل جمع vacation چی میشه؟

شکل جمع vacation در زبان انگلیسی vacations است.

وجه وصفی حال vacation چی میشه؟

وجه وصفی حال vacation در زبان انگلیسی vacationing است.

سوم‌شخص مفرد vacation چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد vacation در زبان انگلیسی vacations است.

ارجاع به لغت vacation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vacation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vacation

لغات نزدیک vacation

پیشنهاد بهبود معانی