شکل جمع:
sabbaticals(مخصوص اساتید دانشگاهی) فرصت مطالعاتی، دوران استراحت، مرخصی با حقوق (یک ماه تا یک سال)
After years of hard work, he finally earned a well-deserved sabbatical.
پساز سالها تلاش و کوشش، سرانجام موفق به کسب یک فرصت مطالعاتی شایسته شد.
She decided to take a sabbatical to focus on her health and well-being.
او تصمیم گرفت برای تمرکز بر سلامتی و تندرستی خود، دوران استراحتی را بگذراند.
تعطیلی، مرخصی، (مربوط به) (فرصت) مطالعاتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company offers a sabbatical program for its employees to rejuvenate their spirits.
این شرکت یک برنامهی مرخصی برای کارکنان خود میگذارد تا روحیهی آنها را تجدید کند.
I decided to embark on a sabbatical adventure to explore new cultures and broaden my horizons.
تصمیم گرفتم برای کشف فرهنگهای جدید و گسترش افقهای فکریام وارد یک ماجراجویی مطالعاتی شوم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sabbatical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sabbatical