گذشتهی ساده:
locatedشکل سوم:
locatedسومشخص مفرد:
locatesوجه وصفی حال:
locatingتعیین محل کردن، پیدا کردن، یافتن، ردیابی کردن، مکانیابی کردن، مشخص کردن مکان چیزی
They are locating the lines of the property.
آنان دارند حدود (مرزهای) ملک را معین میکنند.
Surveyors have located the mine.
مساحان، معدن را ردیابی کردهاند.
It's hard to locate a good hospital.
پیدا کردن یک بیمارستان خوب دشوار است.
We located the source of that sound.
ما سرچشمهی آن صدا را پیدا کردیم.
Can you locate Japan on the map?
آیا میتوانی ژاپن را در نقشه پیدا کنی؟
to locate a lost watch
ساعت گمشدهای را یافتن
قرار گرفتن، واقع شدن، قرار داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our office is located downtown.
ادارهی ما در وسط شهر واقع شده است.
My house is located on top of a hill.
خانهی من بر فراز تپهای قرار دارد.
انگلیسی آمریکایی استقرار یافتن، مستقر شدن، جای گرفتن، قرار گرفتن
They will locate in Shiraz.
آنان در شیراز مستقر خواهند شد.
Small businesses often locate in busy commercial districts to attract more customers.
کسبوکارهای کوچک معمولاً در مناطق تجاری پررفتوآمد استقرار مییابند تا مشتری بیشتری جذب کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «locate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/locate