آخرین به‌روزرسانی:

Dig In

dɪɡ ɪn dɪɡ ɪn

گذشته‌ی ساده:

dug in

شکل سوم:

dug in

سوم‌شخص مفرد:

digs in

وجه وصفی حال:

digging in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - intransitive verb - transitive

(سنگر یا جان‌پناه و غیره) کندن، حفاری کردن

The troops were trained to dig in quickly upon receiving the signal.

به نیروها آموزش داده شد که با دریافت سیگنال، به‌سرعت در داخل خاک حفاری کنند.

As night fell, the battalion had to dig in to secure their position.

با فرا رسیدن شب، گردان برای حفظ موقعیت خود مجبور به کندن سنگر شد.

phrasal verb verb - intransitive informal

خوردن، (مجازاً) زدن توی رگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Don't be shy, feel free to dig in.

خجالتی نباشید، با خیال راحت بخورید.

The food looks delicious, let's dig in!

غذا خوشمزه به نظر می‌رسد، بیا بزن توی رگ!

phrasal verb verb - intransitive informal

انگلیسی آمریکایی شروع به کار کردن

I'm going to dig in and start writing my novel today.

من قصد دارم از امروز به شروع به کار کنم و رمانم را بنویسم.

The team is ready to dig in and tackle the new project.

این تیم آماده است تا شروع به کار پروژه‌ی جدید کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dig in

  1. verb begin with enthusiasm
    Synonyms:
    start eating commence set about begin eat consume chew bite delve burrow spring rise
    Antonyms:
    delay postpone procrastinate avoid

ارجاع به لغت dig in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dig in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dig-in

لغات نزدیک dig in

پیشنهاد بهبود معانی