با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Resettlement

riˈsetəlmənt ˌriːˈsetlmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    استقرار مجدد، اسکان مجدد، جایگزینی دوباره
  • noun
    قرار مجدد، حل و فصل دوباره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد resettlement

  1. noun The transportation of people (as a family or colony) to a new settlement (as after an upheaval of some kind)
    Synonyms: relocation

ارجاع به لغت resettlement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resettlement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resettlement

لغات نزدیک resettlement

پیشنهاد بهبود معانی