امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Movable

ˈmuːvəbl ˈmuːvəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    movables
  • صفت تفضیلی:

    more movable
  • صفت عالی:

    most movable

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective
قابل‌حمل، غیرثابت، ترابرپذیر، متحرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective noun
حقوق منقول، انتقال‌پذیر، مال منقول
adjective noun
دارای تاریخ متغیر (moveable هم می‌نویسند)
- Thanksgiving is a movable holiday.
- تاریخ روز شکرگزاری سال به سال عوض می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد movable

  1. adjective transportable
    Synonyms: adaptable, adjustable, ambulatory, conveyable, deployable, detachable, in parts, liftable, loose, mobile, motile, moving, not fastened, not fixed, on wheels, portable, portative, removable, separable, shiftable, transferable, turnable, unattached, unfastened, unstationary, unsteady
    Antonyms: fixed, immovable, permanent, unmovable, untransportable

لغات هم‌خانواده movable

ارجاع به لغت movable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «movable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/movable

لغات نزدیک movable

پیشنهاد بهبود معانی