امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Adaptable

əˈdæptəbl əˈdæptəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more adaptable
  • صفت عالی:

    most adaptable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قابل توافق، قابل جرح و تعدیل، مناسب، سازوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
وفق‌پذیر
- He was an adaptable person and soon got used to the new surroundings.
- آدم انعطاف‌پذیری بود و زود به محیط جدید خو گرفت.
- soil and climate adaptable to the growth of orange trees
- خاک و آب و هوای مناسب برای رشد درخت پرتقال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adaptable

  1. adjective able and usually willing to change
    Synonyms:
    AC-DC adjustable all around alterable can-do changeable compliant conformable convertible ductile easy-going flexible hanging loose malleable modifiable moldable plastic pliable pliant resilient supple switch-hitting tractable variable versatile
    Antonyms:
    inflexible intractable nonconforming unadaptable

لغات هم‌خانواده adaptable

  • verb - transitive
    adapt

ارجاع به لغت adaptable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adaptable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adaptable

لغات نزدیک adaptable

پیشنهاد بهبود معانی