فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Convertible

kənˈvɜrːt̬əbl kənˈvɜːtəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    قابل‌تبدیل، تغییر‌پذیر، قابل‌تسعیر
    • - Heat is convertible into electricity.
    • - حرارت را می‌توان تبدیل به الکتریسته کرد.
    • - convertible currency
    • - پول قابل‌تسعیر، پول قابل‌تبدیل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد convertible

  1. adjective changeable
    Synonyms: able to be changed, adaptable, adjustable, exchangeable, modifiable, swappable, switchable

ارجاع به لغت convertible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convertible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convertible

لغات نزدیک convertible

پیشنهاد بهبود معانی