فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Exchangeable

ɪksˈtʃeɪndʒəbl ɪksˈtʃeɪndʒəbəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قابل‌ِ‌تبادل، قابلِ‌تعویض، قابلِ‌معاوضه، قابلِ‌مبادله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

They gave us tokens which were exchangeable for food.

به ما ژتون‌هایی دادند که قابلِ‌معاوضه برای دریافت غذا بود.

exchangeable batteries

باتری‌های قابل‌ِتعویض

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exchangeable

  1. adjective interchangeable
    Synonyms:
    equivalent replaceable substitutable convertible commutable fungible reciprocal mutual complementary correlative substitutive returnable transmutable

ارجاع به لغت exchangeable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exchangeable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exchangeable

لغات نزدیک exchangeable

پیشنهاد بهبود معانی