خودسر، سرپیچ، متمرد، خود سرانه، لجوج، خیره سر،ستیزه جو، لجوجانه، رامنشدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an intractable child
بچهی خیرهسر
intractable temper
خلق و خوی ستیزگرای
intractable pain
درد دیر فرونشاندنی
intractable malady
بیماری دیردرمان
an intractable metal
فلز سخت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intractable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intractable