امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Indocile

    ɪnˈdɑːsɪl ɪnˈdəʊsaɪl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    نافرمان، سرکش، رام‌نشدنی، تعلیم‌ناپذیر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد indocile

    1. adjective Not submitting to discipline or control
      Synonyms:
      uncontrollable ungovernable unruly disorderly fractious intractable lawless obstinate obstreperous recalcitrant refractory undisciplined unmanageable untoward wild noncooperating

    ارجاع به لغت indocile

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «indocile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indocile

    لغات نزدیک indocile

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return