با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Recalcitrant

rɪˈkælsətrənt rɪˈkælsətrənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more recalcitrant
  • صفت عالی:

    most recalcitrant

معنی

noun adjective
متمرد، سرسخت، سرکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recalcitrant

  1. adjective disobedient, uncontrollable
    Synonyms: contrary, contumacious, defiant, fractious, indomitable, insubmissive, insubordinate, intractable, obstinate, opposing, radical, rebellious, refractory, resistant, resisting, stubborn, undisciplinable, undisciplined, ungovernable, unmanageable, unruly, untoward, unwilling, wayward, wild, willful, withstanding
    Antonyms: amenable, obedient, passive

ارجاع به لغت recalcitrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recalcitrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recalcitrant

لغات نزدیک recalcitrant

پیشنهاد بهبود معانی