Contumacious

    ˌkɒntjuːˈmeɪʃəs ˌkɒntjuːˈmeɪʃəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more contumacious

    • صفت عالی:

      most contumacious

    معنی

    adjective
    سرکش، خودسر، سرپیچ، متمرد، یاغی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد contumacious

    1. adjective headstrong, obstinate
      Synonyms:
      stubborn headstrong obstinate insubordinate rebellious unyielding inflexible intractable recalcitrant contrary perverse froward obdurate pig-headed refractory disaffected estranged alienated intransigent irreconcilable haughty mutinous seditious factious insurgent
      Antonyms:
      obedient willing tractable subordinate following

    ارجاع به لغت contumacious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «contumacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contumacious

    لغات نزدیک contumacious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه