فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Uncooperative

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: unco-operative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

همکاری‌گریز، بی‌میل به همکاری و مشارکت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She was an aggressive and uncooperative child.

او کودکی پرخاشگر و بی‌میل به همکاری و مشارکت بود.

uncooperative clerks

کارمندان همکاری‌گریز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The unco-operative student refused to participate in the class discussion.

دانشجوی بی‌میل به مشارکت از شرکت در بحث کلاسی خودداری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncooperative

  1. adjective unwilling to cooperate
    Synonyms:
    contrary disobliging perverse
    Antonyms:
    cooperative

ارجاع به لغت uncooperative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncooperative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncooperative

لغات نزدیک uncooperative

پیشنهاد بهبود معانی