به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mulish

ˈmjuːlɪʃ ˈmjuːlɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    قاطر‌مانند، چموش، خیره‌سر، لجوج، کله‌شق، ترشرو
    • - Her husband is mulish and bad-tempered.
    • - شوهرش لجوج و کج خلق است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mulish

  1. adjective obstinate
    Synonyms: adamant, bullheaded, dead set on, dogged, firm, hardheaded, headstrong, immovable, inflexible, intractable, obdurate, opinionated, persistent, pigheaded, recalcitrant, relentless, single-minded, steadfast, strong-minded, stubborn, tenacious

ارجاع به لغت mulish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mulish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mulish

لغات نزدیک mulish

پیشنهاد بهبود معانی