فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Mulish

ˈmjuːlɪʃ ˈmjuːlɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
قاطر‌مانند، چموش، خیره‌سر، لجوج، کله‌شق، ترشرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her husband is mulish and bad-tempered.
- شوهرش لجوج و کج خلق است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mulish

  1. adjective obstinate
    Synonyms:
    stubborn adamant firm inflexible immovable headstrong hardheaded persistent strong-minded dogged steadfast relentless tenacious opinionated bullheaded pigheaded intractable recalcitrant obdurate single-minded dead set on

ارجاع به لغت mulish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mulish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mulish

لغات نزدیک mulish

پیشنهاد بهبود معانی