مصمم، صاحب عزم، ثابت قدم، پا بر جا، تصویب کردن، اراده کرده، با عزم راسخ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
they stood resolute against the enemy.
با عزم راسخ جلوی دشمن ایستادند.
a resolute man
یک مرد پراراده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resolute» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resolute