لجوج، خودسر، خیرهسر، کلهشق، سمج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
continuous and pertinacious advertising
آگهیهای بازرگانی مداوم و سماجتآمیز
His pertinacious demand concerning the restitution of is properties was once again rejected.
یکبار دیگر درخواست پافشارانهی او دربارهی استرداد املاکش رد شد.
a pertinacious beggar
گدای سمج
pertinacious creditors
طلبکاران از سر باز نکردنی
He was a pertinacious opponent.
او حریف سرسختی بود.
that old man's pertinacious opinions
عقاید انعطافناپذیر آن پیرمرد
a high and pertinacious fever
تب شدید و مقاوم در برابر درمان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pertinacious» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pertinacious