با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hard-line

ˈhɑːrdˌlaɪn ˈhɑːdˌlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(به‌ویژه درمورد سیاست) سخت، خمش‌ناپذیر، انعطاف‌ناپذیر، یکدنده، سرسختانه، سختگیرانه، افراط‌آمیز، تندرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Stalin's hard-line policies
- روش‌های سیاسی خشن و انعطاف‌ناپذیر استالین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-line

  1. adjective firm
    Synonyms: adamant, hard-boiled, hard-core, hard-nosed, inflexible, militant, stand pat, staunch, steadfast, stern, stiff, strict, unbending, uncompromising, ungiving, unyielding

ارجاع به لغت hard-line

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-line

لغات نزدیک hard-line

پیشنهاد بهبود معانی