امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hard-hitting

hɑːrdˈhɪtɪŋ hɑːdˈhɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(عامیانه) پرتکاپو، سختکوش، پرجوش‌و‌خروش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-hitting

  1. adjective Full of or displaying force
    Synonyms:
    strong dynamic dynamical effective forceful trenchant forcible powerful vigorous
  1. adjective Aggressively and persistently persuasive
    Synonyms:
    high-pressure

ارجاع به لغت hard-hitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-hitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-hitting

لغات نزدیک hard-hitting

پیشنهاد بهبود معانی