با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hard-hitting

hɑːrdˈhɪtɪŋ hɑːdˈhɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(عامیانه) پرتکاپو، سختکوش، پرجوش‌و‌خروش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-hitting

  1. adjective Full of or displaying force
    Synonyms: strong, dynamic, dynamical, effective, forceful, trenchant, forcible, powerful, vigorous
  2. adjective Aggressively and persistently persuasive
    Synonyms: high-pressure

ارجاع به لغت hard-hitting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-hitting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-hitting

لغات نزدیک hard-hitting

پیشنهاد بهبود معانی