کوبنده، شدید، تندوتیز، گزنده، صریح، بیپرده (صحبت یا نوشتهای نقادانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She’s known for her hard-hitting interviews with political leaders.
او بهخاطر مصاحبههای گزندهاش با رهبران سیاسی شناخته میشود.
The documentary offers a hard-hitting look at the failures of the education system.
این مستند، نگاه انتقادی شدیدی به ناکامیهای نظام آموزشی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hard-hitting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-hitting