فشارقوی، پرفشار، دارای فشار زیاد
The high-pressure boiler in the factory needs to be regularly inspected and maintained to ensure safe operation.
بویلر فشارقوی در کارخانه نیاز به بازرسی و نگهداری منظم دارد تا از عملکرد ایمن اطمینان حاصل شود.
The high-pressure hose is designed to withstand extreme levels of pressure.
شلنگ فشارقوی به گونهای طراحی شده است که در برابر فشارهای شدید مقاومت کند.
high-pressure well
چاه پرفشار
توأم با فشار، ابرامآمیز، اصرارآمیز (فروش)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Telemarketer used high-pressure sales tactics.
بازاریاب تلفنی از تاکتیکهای فروش توأم با فشار استفاده میکرد.
The company employed high-pressure techniques to manipulate customers into buying their expensive products.
این شرکت از تکنیکهای ابرامآمیز برای تأثیرگذاشتن بر مشتریان برای خرید محصولات گرانقیمت استفاده میکرد.
پرفشار، پراسترس (شغل و غیره)
Working in a high-pressure environment can be challenging, but it also allows for personal growth and development.
کار کردن در محیط پرفشار میتواند چالشبرانگیز باشد اما امکان رشد و توسعه شخصی را نیز فراهم میکند.
I thrive in high-pressure situations because they push me to perform at my best.
من در موقعیتهای پرفشار پیشرفت میکنم زیرا این موقعیتها مرا وادار میکنند تا بهترین عملکردم را داشته باشم.
اصرار و ابرام کردن، پافشاری کردن (در فروش)
The salesperson high-pressured me into buying a car that I didn't really want.
فروشنده اصرار و ابرام کرد تا ماشینی بخرم که واقعاً نمیخواستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high-pressure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-pressure