با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

High-pressure

haɪˈpreʃər haɪˈpreʃər haɪˈpreʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    فشارقوی، پرفشار، دارای فشار زیاد
    • - The high-pressure boiler in the factory needs to be regularly inspected and maintained to ensure safe operation.
    • - بویلر فشارقوی در کارخانه نیاز به بازرسی و نگهداری منظم دارد تا از عملکرد ایمن اطمینان حاصل شود.
    • - The high-pressure hose is designed to withstand extreme levels of pressure.
    • - شلنگ فشارقوی به گونه‌ای طراحی شده است که در برابر فشارهای شدید مقاومت کند.
    • - high-pressure well
    • - چاه پرفشار
  • adjective
    توأم با فشار، ابرام‌آمیز، اصرار‌آمیز (فروش)
    • - Telemarketer used high-pressure sales tactics.
    • - بازاریاب تلفنی از تاکتیک‌های فروش توأم با فشار استفاده می‌کرد.
    • - The company employed high-pressure techniques to manipulate customers into buying their expensive products.
    • - این شرکت از تکنیک‌های ابرام‌آمیز برای تأثیرگذاشتن بر مشتریان برای خرید محصولات گران‌قیمت استفاده می‌کرد.
  • adjective
    پرفشار، پراسترس (شغل و غیره)
    • - Working in a high-pressure environment can be challenging, but it also allows for personal growth and development.
    • - کار کردن در محیط پرفشار می‌تواند چالش‌برانگیز باشد اما امکان رشد و توسعه شخصی را نیز فراهم می‌کند.
    • - I thrive in high-pressure situations because they push me to perform at my best.
    • - من در موقعیت‌های پرفشار پیشرفت می‌کنم زیرا این موقعیت‌ها مرا وادار می‌کنند تا بهترین عملکردم را داشته باشم.
  • verb - transitive
    اصرار و ابرام کردن، پافشاری کردن (در فروش)
    • - The salesperson high-pressured me into buying a car that I didn't really want.
    • - فروشنده اصرار و ابرام کرد تا ماشینی بخرم که واقعاً نمی‌خواستم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد high-pressure

  1. adjective Aggressively and persistently persuasive
    Synonyms: forceful, compelling, aggressive, potent, hard-hitting, insistent, persistent
  2. verb To induce
    Synonyms: plead, adjure, ask

ارجاع به لغت high-pressure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «high-pressure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/high-pressure

لغات نزدیک high-pressure

پیشنهاد بهبود معانی