آخرین به‌روزرسانی:

Hard-hearted

ˌhɑːrdˈhɑːrt̬ɪd ˌhɑːd ˈhɑːtɪd

صفت تفضیلی:

more hard-hearted

صفت عالی:

most hard-hearted

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سنگدل، بی‌رحم، دل‌سخت، بی‌عاطفه، بی‌احساس، خشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Imprisonment had made him hardhearted.

زندانی بودن او را سنگدل کرده بود.

Sarah's hard-hearted response to her friend's plea for help shocked everyone.

پاسخ خشن سارا به درخواست کمک دوستش همه را شوکه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard-hearted

  1. Synonyms:
    cruel heartless cold insensitive uncaring unfeeling hardened inhuman merciless pitiless unsympathetic coldhearted callous stony cold-blooded unmerciful as hard as nails case-hardened

سوال‌های رایج hard-hearted

صفت تفضیلی hard-hearted چی میشه؟

صفت تفضیلی hard-hearted در زبان انگلیسی more hard-hearted است.

صفت عالی hard-hearted چی میشه؟

صفت عالی hard-hearted در زبان انگلیسی most hard-hearted است.

ارجاع به لغت hard-hearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-hearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-hearted

لغات نزدیک hard-hearted

پیشنهاد بهبود معانی