امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stony

    ˈstoʊni ˈstəʊni
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ( stoney =) سنگی، پرسنگ، سنگلاخ، سخت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - stony ground
    - زمین سنگلاخ
    - Her story will soften the stoniest of hearts.
    - داستان او سخت‌ترین دل‌ها را نرم خواهد کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stony

    1. adjective hard, icy in appearance, response
      Synonyms:
      adamant blank callous chilly cold cold-blooded coldhearted cruel expressionless firm frigid hard-boiled hardened heartless hostile indifferent inexorable inflexible merciless obdurate pitiless rough tough uncompassionate unfeeling unforgiving unrelenting unresponsive unsympathetic
      Antonyms:
      friendly smiling soft warm

    لغات هم‌خانواده stony

    • verb - transitive
      stone

    ارجاع به لغت stony

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stony

    لغات نزدیک stony

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return