بیعاطفه، بیاحساس، بیاعتنا، بیتفاوت، غیر دلسوز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an unsympathetic boss
رئیس بیعاطفه
My biggest problem with her was that she was completely unsympathetic.
بزرگترین مشکلم با او این بود که او بهطور کامل بیاحساس و بیتفاوت بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unsympathetic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unsympathetic