با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hard-core

ˈhɑːrdkɔːr ˈhɑːrdkɔːr ˈhɑːdkɔː ˈhɑːdkɔː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): hard core

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مطلق، محض
    • - The hard-core poverty in the rural area was unlike anything I had ever seen before.
    • - فقر مطلق در این منطقه‌ی روستایی با هر چیزی که قبلاً دیده بودم، متفاوت بود.
    • - The hard-core unemployment crisis requires immediate action from policymakers.
    • - بحران بیکاری محض نیازمند اقدام فوری سیاست‌گذاران است.
  • adjective
    دوآتشه، سرسخت
    • - a hard-core liberal
    • - آزادی‌خواه به تمام معنی
    • - The hard-core fans of the author lined up at midnight to be the first to purchase his new book.
    • - طرفداران دوآتشه‌ی این نویسنده نیمه‌شب به صف ایستادند تا اولین نفری باشند که کتاب جدید او را می‌خرند.
    • - The hard-core fans of Esteghlal F.C. are known for their passionate cheers and unwavering loyalty to their team.
    • - هواداران سرسخت استقلال به تشویق‌های پرشور و وفاداری بی‌چون‌وچرا به تیمشان معروف هستند.
  • adjective
    هاردکور (مربوط به گونه‌ای از پورنوگرافی که حاوی توضیحات صریح اعمال جنسی یا صحنه‌های اعمال جنسی واقعی است)
    • - Some people find hard-core pornography to be offensive and degrading.
    • - برخی افراد پورنوگرافی هاردکور را توهین‌آمیز و تحقیرآمیز می‌دانند.
    • - hard-core photographs
    • - عکس‌های هاردکور
  • noun
    هسته‌ی مرکزی، هسته‌ی سخت، هسته‌ی اصلی
    • - The hard core of the organization, made up of the founding members, set the overall direction and goals.
    • - هسته‌ی مرکزی سازمان که از اعضای موسس تشکیل شده است، جهت و اهداف کلی را تعیین می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hard-core

  1. adjective dedicated
    Synonyms: determined, devoted, die-hard, dyed-in-the-wool, explicit, extreme, faithful, intransigent, obstinate, resolute, rigid, staunch, steadfast, stubborn, uncompromising, unwaivering, unyielding
    Antonyms: indulgent, mild, moderate, soft-core, tolerant, undedicated

ارجاع به لغت hard-core

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-core» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-core

لغات نزدیک hard-core

پیشنهاد بهبود معانی