شکل جمع:
sternsسختگیر، عبوس، خشن، قاطع، جدی
The coach was stern with the team after their poor performance.
مربی بعداز عملکرد ضعیف تیم، با آنها بسیار سختگیر بود.
His stern voice made everyone stop talking immediately.
صدای خشنش باعث شد همه فوراً سکوت کنند.
a stern teacher
معلم سختگیر
stern discipline
انضباط سخت و محکم
a stern answer
پاسخ سخت
stern measures
اقدام خشونتآمیز
a stern face
قیافهی عبوس
سخت، دشوار، چالشبرانگیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She passed through stern times but never gave up.
او از دوران سختی عبور کرد اما هرگز تسلیم نشد.
The new regulations impose stern requirements on companies.
قوانین جدید شرایط چالشبرانگیزی را بر شرکتها تحمیل میکنند.
پشت، قسمت عقبی (کشتی یا قایق)
The stern of the ship was decorated with the company’s logo.
قسمت عقب کشتی با لوگوی شرکت تزئین شده بود.
They gathered at the stern to watch the sunset over the ocean.
آنها در پشت کشتی جمع شدند تا غروب آفتاب بر فراز اقیانوس را تماشا کنند.
باسن، کون، نشیمنگاه
He got kicked right in the stern during the scuffle.
وسط درگیری، یه ضربه دقیقاً به نشیمنگاهش خورد.
The child fell on his stern but quickly got up and laughed.
کودک روی باسنش افتاد ولی سریع بلند شد و خندید.
شکل جمع stern در زبان انگلیسی sterns است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stern» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stern