با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Flinty

ˈflɪnti ˈflɪnti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    سنگ چخماقی، سخت
    • - a flinty hill
    • - تپه‌ی پوشیده از سنگ چخماق
    • - Zahak's flinty heart
    • - دل سنگ ضحاک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flinty

  1. adjective stern
    Synonyms: cruel, firm, hard, inflexible, rigid, steely, stony, unsympathetic, unyielding

ارجاع به لغت flinty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flinty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flinty

لغات نزدیک flinty

پیشنهاد بهبود معانی