فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Supple

ˈsʌpl ˈsʌpl

گذشته‌ی ساده:

suppled

شکل سوم:

suppled

سوم‌شخص مفرد:

supples

وجه وصفی حال:

suppling

صفت تفضیلی:

suppler

صفت عالی:

supplest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

نرم، (در بافت) قابل‌ارتجاع، کش‌دار، تغییر‌پذیر، نرم شدن، راضی شدن، انعطاف‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

A green pomegranate branch is supple.

ترکه‌ی سبز انار خم‌پذیر است.

supple leather

چرم نرم

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the supple body of a wrestler

بدن نرمش‌دار یک کشتی‌گیر

Uncle Reza had a supple mind.

دایی رضا تیز هوش بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supple

  1. adjective bendable
    Synonyms:
    flexible pliable elastic adaptable yielding plastic malleable ductile stretch stretchy resilient springy bending limber lithe lissome pliant agile lithesome graceful willowy svelte wiry rubber
    Antonyms:
    rigid stiff hard unflexible

ارجاع به لغت supple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supple

لغات نزدیک supple

پیشنهاد بهبود معانی