امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Supple

ˈsʌpl ˈsʌpl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    suppled
  • شکل سوم:

    suppled
  • سوم‌شخص مفرد:

    supples
  • وجه وصفی حال:

    suppling
  • صفت تفضیلی:

    suppler
  • صفت عالی:

    supplest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb
نرم، (در بافت) قابل‌ارتجاع، کش‌دار، تغییر‌پذیر، نرم شدن، راضی شدن، انعطاف‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- A green pomegranate branch is supple.
- ترکه‌ی سبز انار خم‌پذیر است.
- supple leather
- چرم نرم
- the supple body of a wrestler
- بدن نرمش‌دار یک کشتی‌گیر
- Uncle Reza had a supple mind.
- دایی رضا تیز هوش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supple

  1. adjective bendable
    Synonyms: adaptable, agile, bending, ductile, elastic, flexible, graceful, limber, lissome, lithe, lithesome, malleable, moldable, plastic, pliable, pliant, resilient, rubber, springy, stretch, stretchy, svelte, willowy, wiry, yielding
    Antonyms: hard, rigid, stiff, unflexible

ارجاع به لغت supple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supple

لغات نزدیک supple

پیشنهاد بهبود معانی