گذشتهی ساده:
suppledشکل سوم:
suppledسومشخص مفرد:
supplesوجه وصفی حال:
supplingصفت تفضیلی:
supplerصفت عالی:
supplestنرم، (در بافت) قابلارتجاع، کشدار، تغییرپذیر، نرم شدن، راضی شدن، انعطافپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A green pomegranate branch is supple.
ترکهی سبز انار خمپذیر است.
supple leather
چرم نرم
the supple body of a wrestler
بدن نرمشدار یک کشتیگیر
Uncle Reza had a supple mind.
دایی رضا تیز هوش بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «supple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supple