صفت تفضیلی:
more compliantصفت عالی:
most compliantمطیع، سازگار، پذیرا، منطبق، آمادهی انجام، فرمانبردار، پذیرنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's new software is compliant with all industry regulations.
نرمافزار جدید شرکت منطبق با تمامی مقررات صنعت است.
She always follows the rules and is known for being compliant in her work.
او همیشه قوانین را رعایت میکند و در محل کارش به عنوان فردی مطیع شناخته میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compliant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compliant