فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Compliant

kəmˈplaɪənt kəmˈplaɪənt kəmˈplaɪənt

صفت تفضیلی:

more compliant

صفت عالی:

most compliant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مطیع، سازگار، پذیرا، منطبق، آماده‌ی انجام، فرمانبردار، پذیرنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The company's new software is compliant with all industry regulations.

نرم‌افزار جدید شرکت منطبق با تمامی مقررات صنعت است.

She always follows the rules and is known for being compliant in her work.

او همیشه قوانین را رعایت می‌کند و در محل کارش به عنوان فردی مطیع شناخته می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compliant

  1. adjective willing to carry out the wishes of others
    Synonyms:
    obedient willing easy submissive manageable amenable docile pliant yielding flexible acquiescent conformable tractable biddable meek supple
    Antonyms:
    defiant

ارجاع به لغت compliant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compliant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compliant

لغات نزدیک compliant

پیشنهاد بهبود معانی