شکل جمع:
extractionsعصارهگیری، عصاره، اصل و نسب، استخراج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The extraction of a molar tooth is difficult.
کشیدن دندان آسیاب دشوار است.
the extraction of confession from an accused murderer
گرفتن اقرار از یک متهم به قتل
one of the industries involved in aluminium extraction
یکی از صنایع وابسته به استخراج آلومینیوم
Kristina is of German extraction.
کریستینا از نژاد آلمانی است.
the extraction of juice from oranges
گرفتن آب پرتقال
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extraction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extraction