۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Lineage

ˈlɪniɪdʒ ˈlɪniɪdʒ ˈlɪni-ɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
سطربندی، سطرشماری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
سویه، دودمان، اصل‌ونسب، اجداد، اعقاب
- a man of unknown lineage
- مردی که اصل و تبارش نامعلوم است
- She is of royal lineage.
- او از نسل پادشاهان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lineage

  1. noun ancestry
    Synonyms:
    family descent origin line blood birth race stock house pedigree extraction descendants offspring progeny forebears progenitors genealogy heredity kin kindred folk clan tribe breed stirps succession

ارجاع به لغت lineage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lineage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lineage

لغات نزدیک lineage

پیشنهاد بهبود معانی