با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Heredity

həˈredəti həˈredəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    انتقال موروثی، رسیدن خصوصیات جسمی و روحی بار ،تمایل برگشت به اصل، توار ، وراثت
    • - Which is more important, heredity or education?
    • - وراثت مهم‌تر است یا آموزش و پرورش؟
    • - By heredity he is intelligent.
    • - او ارثا باهوش است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد heredity

  1. noun transmission of traits from parents to offspring
    Synonyms: ancestry, congenital traits, constitution, eugenics, genesiology, genetic make-up, genetics, inborn character, inheritance
    Antonyms: acquirement

Collocations

ارجاع به لغت heredity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heredity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heredity

لغات نزدیک heredity

پیشنهاد بهبود معانی