Extrication

ˌekstrɪˈkeɪʃn̩ ˌekstrɪˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خلاصی، رهایی، آزاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extrication

  1. noun the act of releasing from a snarled or tangled condition
    Synonyms:
    untangling unsnarling disentanglement

لغات هم‌خانواده extrication

  • noun
    extrication

ارجاع به لغت extrication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extrication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extrication

لغات نزدیک extrication

پیشنهاد بهبود معانی