فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Evacuation

ɪˌvækjəˈweɪʃn̩ ɪˌvækjʊˈeɪʃn̩

شکل جمع:

evacuations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

تخلیه، انتقال، برون‌بری (انتقال مردم از محلی خطرناک به مکانی امن)

They demanded the immediate evacuation of the occupying forces.

آنان خواستار تخلیه‌ی فوری نیروهای اشغالگر شدند.

The rapid evacuation saved many lives during the disaster.

انتقال سریع جان افراد زیادی را در طول فاجعه نجات داد.

noun countable uncountable formal

دفع، تهی‌سازی، تخلیه (به‌ویژه روده‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the evacuation of feces

دفع مدفوع

the evacuation of sediments from the pipes

تهی‌سازی لوله‌ها از رسوبات

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evacuation

  1. noun removal
    Synonyms:
    clearing discharge expulsion emptying draining
  1. noun withdrawal
    Synonyms:
    departure retreat removal exodus abandonment

ارجاع به لغت evacuation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evacuation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evacuation

لغات نزدیک evacuation

پیشنهاد بهبود معانی