با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Evacuation

ɪˌvækjəˈweɪʃn̩ ɪˌvækjʊˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    evacuations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
تخلیه، انتقال، برون‌بری (انتقال مردم از محلی خطرناک به مکانی امن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They demanded the immediate evacuation of the occupying forces.
- آنان خواستار تخلیه‌ی فوری نیروهای اشغالگر شدند.
- The rapid evacuation saved many lives during the disaster.
- انتقال سریع جان افراد زیادی را در طول فاجعه نجات داد.
noun countable uncountable formal
دفع، تهی‌سازی، تخلیه (به‌ویژه روده‌ها)
- the evacuation of feces
- دفع مدفوع
- the evacuation of sediments from the pipes
- تهی‌سازی لوله‌ها از رسوبات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evacuation

  1. noun removal
    Synonyms: draining, discharge, emptying, expulsion, clearing
  2. noun withdrawal
    Synonyms: abandonment, removal, retreat, exodus, departure

ارجاع به لغت evacuation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evacuation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evacuation

لغات نزدیک evacuation

پیشنهاد بهبود معانی