گذشتهی ساده:
extraditedشکل سوم:
extraditedسومشخص مفرد:
extraditesوجه وصفی حال:
extraditingاسترداد متهمین، مقصرین را پس دادن، مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Brazillian police is refusing to extradite a man who is accused of murder in England.
پلیس برزیل از استرداد مرد متهم به قتل در انگلیس خودداری میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extradite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extradite