فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shipment

ˈʃɪpmənt ˈʃɪpmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shipments

معنی

  • noun
    حمل، محموله، کالای حمل‌شده با کشتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shipment

  1. noun The act of sending off something
    Synonyms: cargo, consignment, load, freight, purchase, lot, goods shipped, delivery, dispatch, carload, lading, truckload, goods, shipping, loading, transportation, payload, despatch

ارجاع به لغت shipment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shipment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shipment

لغات نزدیک shipment

پیشنهاد بهبود معانی