شکل جمع:
euphoriasرضامندی، خوشی، خوشحالی، رضایت، مشاط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her euphoria at seeing her lost child was indescribable.
شادی او از دیدن فرزند گمشدهاش در وصف نمیگنجید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «euphoria» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/euphoria