Euphoria

juːˈfɔːriə juːˈfɔːriə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    euphorias

معنی و نمونه‌جمله

noun
رضامندی، خوشی، خوشحالی، رضایت، مشاط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her euphoria at seeing her lost child was indescribable.
- شادی او از دیدن فرزند گمشده‌اش در وصف نمی‌گنجید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد euphoria

  1. noun extreme happiness
    Synonyms: bliss, dreamland, ecstasy, elation, exaltation, exhilaration, exultation, frenzy, glee, health, high spirits, intoxication, joy, joyousness, jubilation, madness, rapture, relaxation, transport
    Antonyms: depression, despair, misery, sorrow, unhappiness, woe

ارجاع به لغت euphoria

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «euphoria» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/euphoria

لغات نزدیک euphoria

پیشنهاد بهبود معانی