آخرین به‌روزرسانی:

Intoxication

ˌɪnˌtɑːksəˈkeɪʃn̩ ɪnˌtɒksɪˈkeɪʃn̩

شکل جمع:

intoxications

معنی و نمونه‌جمله

مستی، کیف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

lead intoxication

مسمومیت ناشی از سرب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intoxication

  1. noun inebriation
    Synonyms:
    drunkenness intemperance exhilaration excitement elation euphoria

ارجاع به لغت intoxication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intoxication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intoxication

لغات نزدیک intoxication

پیشنهاد بهبود معانی