Intoxicating

ɪnˈtɑːksɪkeɪt̬ɪŋ ɪnˈtɒksəkeɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    intoxicated
  • شکل سوم:

    intoxicated
  • سوم‌شخص مفرد:

    intoxicates

معنی

adverb
مست‌کننده، مسکر، کیف‌دهنده، از خود بیخود‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intoxicating

  1. adjective causing great happiness
    Synonyms: exciting, exhilarant, exhilarating, exhilarative, eye-popping, heady, inspiring, provocative, rousing, stimulating, stirring, thrilling
    Antonyms: saddening, sobering

ارجاع به لغت intoxicating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intoxicating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intoxicating

لغات نزدیک intoxicating

پیشنهاد بهبود معانی