آگاهی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• آگاه بودن

• فونتیک فارسی

  aagaahi

• اسم
  awareness, being informed, acquaintance, information, cognizance, consciousness
  • - آگاهی سیاسی دانشجویان

  • - the students' political awareness

  • - آگاهی اجتماعی

  • - social consciousness

  • - آیا به آنچه که در پس پرده اتفاق می‌افتد، آگاهی داری؟

  • - Are you conscious of what is going on behind the curtain?

  • - با آگاهی تمام کوشیدن

  • - to make a conscious effort

• اطلاع، خبر

• فونتیک فارسی

  aagaahi

• اسم
  information, news, knowledge
  • - آگاهی از بازار سهام

  • - news from the stock market

  • - او آگاهی زیادی از ادبیات دارد.

  • - She has a vast knowledge of literature.

• اداره‌ی آگاهی

• فونتیک فارسی

  aagaahi

• اسم
  secret police, criminal investigation department, detective section
  • - آگاهی مسئول حل کردن جرم‌های پیچیده است.

  • - The detective section is responsible for solving complex crimes.

  • - آگاهی با فی‌بی‌آی همکاری کرد تا جنایتکار بدنام را دستگیر کند.

  • - The detective section collaborated with the FBI to apprehend the notorious criminal.

• هشدار، اخطار

• فونتیک فارسی

  aagaahi

• اسم
  notice, warning
  • - معلم به دانش‌آموزان آگاهی داد تا در امتحان تقلب نکنند.

  • - The teacher gave a warning to the students to not cheat during the exam.

  • - آگاهی روزنامه خوانندگان را از قانون جدید شهر مطلع کرد.

  • - The notice in the newspaper informed readers of the new city ordinance.