Thrilling

    ˈθrɪlɪŋ ˈθrɪlɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      thrilled

    • شکل سوم:

      thrilled

    • سوم‌شخص مفرد:

      thrills

    معنی‌ها

    adjective B2
    مهیج، بسیار هیجان‌انگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective
    لرزاننده، لرزنده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thrilling

    1. adjective exciting
      Synonyms:
      sensational stimulating rousing stirring gripping electrifying breathtaking fabulous magnificent wild riveting enchanting frantic swinging large mad overwhelming wondrous mind-blowing fab exquisite hair-raising trembling shivering miraculous mind-bending rip-roaring boss blood-tingling zero cool
      Antonyms:
      upsetting discouraging depressing

    ارجاع به لغت thrilling

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thrilling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrilling

    لغات نزدیک thrilling

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه