زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

عضو به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / ozv /

member, limb, organ

affiliate

شخص یا شرکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عضو

  1. مترادف:
    آلت اندام
  1. مترادف:
    ابوابجمعی جزو کارمند مستخدم
  1. مترادف:
    جهاز

ارجاع به لغت عضو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عضو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عضو

لغات نزدیک عضو

پیشنهاد بهبود معانی