امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کارمند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که کار اداری می‌کند

فونتیک فارسی

kaarmand
اسم
employee, office worker, official, functionary, clerk, staffer, officer, jobholder

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- کارمند تمام‌وقت

- a full-time employee

- کارمند اعتراف کرد که رشوه می‌گرفته است.

- The employee admitted that he had been receiving bribes.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کارمند

  1. مترادف:
    اداری پرسنل عضو کادر مامور مستخدم

ارجاع به لغت کارمند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کارمند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کارمند

لغات نزدیک کارمند

پیشنهاد بهبود معانی