staff, cadre, regular
ارتشی که دارای کادر افسری خوبی است.
A well-officered army.
کادر آموزشی
the teaching staff
در همین حال، هواداران گلهمند متعجب بودند که چرا مربی جدید، هیچ فردی از اهالی اوهایو را در کادر خود استخدام نکرده است.
Meanwhile, grumbling fans wondered why the new coach hadn't hired any Ohioans for his staff.
کلمهی «کادر» در زبان انگلیسی بسته به کاربردش معادلهایی مثل frame، staff یا border دارد. این واژه یکی از کلمات چندمنظوره در زبان فارسی است که در زمینههای گوناگون مانند هنر، عکاسی، مدیریت، پزشکی و آموزش به کار میرود. معنای آن بسته به زمینهاش میتواند از مرز و چارچوب تصویری گرفته تا اعضای یک تیم حرفهای را شامل شود.
در دنیای هنر و طراحی، «کادر» یا frame به معنای چهارچوبی است که یک تصویر یا اثر هنری در آن قرار میگیرد. این کادر میتواند به معنای قاب عکس، فضای داخل یک تصویر یا حتی ترکیببندی عناصر بصری باشد. هنرمندان با دقت در انتخاب کادر، به اثر خود معنا، تمرکز و زیبایی میبخشند. در عکاسی نیز انتخاب زاویه و ابعاد کادر میتواند تمام حس یک عکس را تغییر دهد.
در حوزههای دیگر مانند آموزش یا پزشکی، «کادر» به مجموعهای از افراد متخصص گفته میشود که در یک نهاد یا بخش خاص فعالیت دارند. مثلاً «کادر درمان» شامل پزشکان، پرستاران و کارکنان بهداشتی میشود که نقش حیاتی در سلامت جامعه دارند. یا در مدارس، «کادر آموزشی» به معلمان، مشاوران و مدیران اطلاق میشود که مسئول هدایت فرایند یادگیریاند. این کاربرد از واژهی کادر، حس سازمانیافتگی، تخصص و همکاری را در ذهن تداعی میکند.
کادر در معنای کلیتر، نمادی از ساختار، نظم و چارچوب است. چه در تصویرسازی، چه در گروههای کاری یا اجتماعی، کادر به ما کمک میکند تا مرزها را مشخص کنیم، تمرکز را افزایش دهیم و ارتباط بین اجزا را بهتر درک کنیم. بدون وجود کادر، بسیاری از چیزها بینظم، مبهم یا ناتمام به نظر میرسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کادر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کادر