frame, case, bezel, exposure, chassis, casing
قاب پنجره
a window case
قاب عکس
a picture frame
پوسترهای قابشده
framed posters
plate, dish, small tray
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هنوز کلی غذا در قابت مانده.
There's still lots of food on your plate.
یک قاب پلو
a plate of rice
کالبدشناسی the knob, knucklebone
قابباز
knucklebone player
قاببازی کردن
to play knucklebones
کلمهی «قاب» در زبان انگلیسی به frame ترجمه میشود.
این واژه بسته به زمینهی کاربرد میتواند معانی و کاربردهای متنوعی داشته باشد، از جمله چارچوب فیزیکی برای نگهداشتن یک عکس یا تابلو، تا ساختار مفهومی برای درک یک موضوع یا روایت. در فارسی نیز «قاب» واژهای است چندوجهی که هم در معنای مادی و هم در معناهای استعاری و نمادین بهکار میرود.
در معنای اصلی و فیزیکی، قاب ساختاری معمولاً مستطیلی یا مربعی است که برای نگهداری، حفاظت و نمایش اشیای هنری، عکسها، آینهها یا حتی گواهینامهها به کار میرود. قابها معمولاً از موادی چون چوب، فلز یا پلاستیک ساخته میشوند و هم نقش محافظتی دارند و هم جنبهی زیباییشناسانه. یک عکس ساده، زمانی که در یک قاب زیبا قرار میگیرد، به اثر هنری تبدیل میشود و در فضای داخلی خانه یا گالری، جلوهای خاص پیدا میکند. همچنین در دکوراسیون داخلی، قابها میتوانند عناصر برجستهای برای تأکید بر هویت و سبک فضا باشند.
اما کاربرد «قاب» محدود به اشیای هنری نیست. در مهندسی، معماری و طراحی صنعتی نیز از واژهی قاب استفاده میشود؛ مثلاً قاب دوچرخه، قاب گوشی تلفن همراه یا قاب پنجره. در این موارد، قاب نقش سازهای دارد؛ یعنی ساختاری که اجزای مختلف را نگه میدارد یا از آنها محافظت میکند. این مفهوم از قاب بر اهمیت ساختار و استحکام تأکید دارد، جایی که ظاهر و عملکرد به شکل هماهنگ در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
در ادبیات و هنر، واژهی «قاب» معنایی استعاری نیز پیدا کرده است. نویسندگان و منتقدان گاه از اصطلاح «قاب روایت» یا narrative frame استفاده میکنند؛ به این معنا که داستانی در دل داستان دیگر شکل میگیرد، یا اینکه یک مقدمه و پایان خاص، چارچوبی برای درک محتوای میانی اثر فراهم میسازد. در سینما نیز، «قاببندی» یکی از مفاهیم بنیادین در کارگردانی است و به نحوهی قرارگیری عناصر بصری درون کادر تصویر اشاره دارد که میتواند معنا، احساس یا توجه مخاطب را هدایت کند.
در معنایی فرهنگی و ذهنی، «قاب» میتواند نمادی از محدوده، نظم یا حتی محدودیت باشد. وقتی میگوییم «در قاب سنت»، یا «در قاب اندیشهی خاص»، منظور چارچوبهایی ذهنی یا اجتماعی است که افراد یا جوامع را در نوعی تفکر یا رفتار مشخص محصور میسازند. این نوع استفاده نشان میدهد که قاب صرفاً ابزار نمایش یا حفاظت نیست، بلکه میتواند مفهومی عمیق در شکلگیری هویت، نگاه و عملکرد انسان داشته باشد.
واژهی «قاب» نمادی از ترکیب نظم و زیبایی است؛ ساختاری که هم حافظ محتواست و هم مکمل معنا. چه در قالب فیزیکی یک اثر هنری و چه در قالب ذهنی یک روایت یا فرهنگ، قاب همواره مرز میان درون و بیرون، محتوا و شکل، یا بیان و سکوت را تعریف میکند. واژهای ساده، اما غنی از لایههای معنایی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قاب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاب