آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مامور به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / ma'moor /

[n.] official, functionary, delegate, commissioned, appointed, sent on duty

official

functionary

delegate

commissioned

appointed

sent on duty

عامیانه cop

cop

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مامور

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج مامور

مأمور یا معمور - کدام درست است؟

هر دو واژه «مأمور» و «معمور» از نظر املایی درست‌اند، اما معنی کاملاً متفاوتی دارند:

مأمور: واژه‌ای عربی به‌معنای کسی که به انجام کاری گماشته شده باشد، مانند مأمور پلیس یا مأمور اداره برق. این واژه در زبان فارسی بسیار رایج است.

معمور: این واژه هم عربی است و به‌معنای «آباد» یا «آبادشده» است؛ مثلاً در ترکیب‌هایی مانند «زمین معمور» به‌کار می‌رود، یعنی زمینی که آباد شده است. در فارسی امروزی کم‌کاربردتر است و بیشتر در متون ادبی یا رسمی دیده می‌شود.

بنابراین اگر منظورتان کسی است که وظیفه یا مأموریتی بر عهده دارد، «مأمور» درست است؛ اما اگر به‌دنبال واژه‌ای با معنای «آباد» هستید، «معمور» درست است.

ارجاع به لغت مامور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مامور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مامور

لغات نزدیک مامور

پیشنهاد بهبود معانی